شهابها و شب
از ظلمتِ رمیده خبر می دهد سحر
شب رفت و با سپیده خبر می دهد سحر
از اخترِ شبان رمه ی شب رمید و رفت
وز رفته و رمیده خبر می دهد سحر .
زنگار خورد جوشنِ شب را به نوشخند
از تیغِ آبدیده خبر می دهد سحر
باز از حریقِ بیشه ی خاکسترین فلق
آتش به جان خریده خبر می دهد سحر
از غمز و ناز و انجم و از رمز و راز ِ شب
بس دیده و شنیده خبر می دهد سحر
بس شد شهیدِ پرده ی شب ها شهاب ها
وان پرده ها دریده خبر می دهد سحر
ماهان پریده رنگ که بود و چه شد کز او
رنگ اش ز رخ پریده خبر می دهد سحر
Leave a Reply